not necessarily about everything that i dropped off on the paper!: January 2006

Tuesday, January 31, 2006

مقدمه اي کوتاه بر پاتوق كشي حكومتي


سايت تهران اونيو در يكي از شماره هاي اخير خود مطلبي را منتشر كرده است بانام فودكورت خوشحال واينگونه نوشته است كه فودكورت جام جم به محلي براي گردهمايي همجنس بازان مرد بدل شده است و ظاهرا واژه ي خوشحال درعنوان مطلب هم برگردان واژه ي انگيسي "گي" است كه علاوه برهمجنس باز خوشحال و سرمست هم معني ميدهد و خلاصه اينكه نوشته است كه اداره ي اماكن براي جلوگيري از گردهمايي اين همجنس بازان مرد از صاحب محل خواسته كه کاربری آن را تغيير بدهد يعني عملا تعطيلش كند

خوشبختانه تابستان گذشته فرصتي شد كه به ايران و تهران بروم و چند باري هم با دوستان به همين فودكورت جام جم رفتم ولي من جمع زيادي دختر و پسر جوان - و نه صرفا از يک جنس- را ديدم که خب اکثرشان علاوه بر صرف غذا از يک نمايشگاه دايم -و رايگان- مد و بدن هم ديدن مي کنند. حالا ان قضيه ي گردهمايي همجنس بازان مرد از ديد من ترفند جديدي است براي چيزي که من اسمش را ميگذارم پاتوق كشي حكومتي

عکس: امیرپویان شیوا
اداره ي اماكن و ساير صاحبان اراده هميشه به نحو بيمارگونه اي و با اعمال محدوديت هاي گوناگون در مقابل مکان هايي که به پاتوق جوانان تبديل ميشوند ايستاده و مي ايستند و به سان پليس درميان يک اجتماع معترض خياباني جمعيت را متفرق ميکنند. همين صاحبان اراده چندي پيش کافه ۷۸ را -که يک کافه ي دانشجويي ساکت و کوچولو بود- با ترفند ديگري نيمه تعطيل کردند؛ با اين بهانه که کافه ۷۸ مجوز کافه دارد و نه رستوران و اگر کافه است نمي تواند اسنک سرو کند -درصورتي که تمام کافه هاي دنيا اسنک هم سرو ميکنند و دايره ي کارشان محدود به چاي و قهوه نيست- و خلاصه اينکه بايد يا اسنک سرو کند يا چاي و قهوه که نهايتا مديريت رستوران هم سرو چاي و قهوه را به اسنک ترجيح مي دهد -که البته اشتباه هم ميکند- و کافه ۷۸ اي که به واسطه ي محبوبيت بين جوانان حتي درسايت فيلتر شده ي اورکات هم صاحب يک کاميونيتي فعال بود رونق قبل را از دست داده و عملا نيمه بسته ميشود


يکي ديگر ازهمين ترفندها و به ظاهر قديمي ترينشان خانوادگي -لژ- کردن پاتوق هاي جوانان است که اين ترفند هنوز و به شکل گسترده اي -و به خصوص در شهرستانها- به کار گرفته ميشود و جوانان هم که بدون شک اينگونه پرايويسشان را از دست مي دهند محل ديگري را براي صرف غذا و تفريح انتخاب مي كنند. تجمع افراد بيكار و لا ابالي، كم بودن نور داخل كافي شاپ و فاصله صندلي ها از هم که به اعتقاد اداره ي اماكن امكان رد و بدل كردن مواد مخدر و تماس هاي غيرمتعارف را برقرار مي كند، موزيك متن و ممنوعيت جنسي كشيدن قليان همه باعث توقف فعاليت پاتوق ها بوده اند که البته نگارنده با حذف و يا ممنوعيت جنسي كشيدن قليان موافق است و ان را تحسين هم ميکند

اما در پايان بايد بگويم که ترفندهاي اين صاحبان اراده در پاتوق كشي فراوانند و طبيعتا در اين نوشته ي کوتاه جايي ندارند اما شک ندارم که اين صاحبان اراده روزي نه چندان دور ناصاحبان بي اراده اي خواهند بود که شايد ارزو کنند اي کاش پاتوقي پا بگيرد تا انها ناني به کف ارند و به غفلت نخورند

با نظرات سازنده تان -و فقط سازنده تان- در گسترش اين بحث شرکت کنيد
اين متن در قطار و در راه برگشت ا ز ساوتهمپتون به گيلفورد نوشته شد
عکس کافه ۷۸ را هم از وبلاگ امیرپویان شیوا برداشته ام،

Thursday, January 26, 2006

Needs aren't wants!

نیازها همان خواسته ها نیستند. نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند.نیازها همان خواسته ها نیستند و بر عکس.

Tuesday, January 24, 2006

دکمه ی پاوز


به بیلبورد ایکات که می رسد دکمه ی پاوز را می زنم و می نویسم
امروز 21 ژانویه ی سال 2006 و ساعت 6:16 صبح است
من شب های روشن را به تماشا نشسته ام. من مردم این شهر
را دوست دارم؛ چون یکی از آنها را می شناسم
پا نویس: کیانا بازهم ممنون
عكس هم از خودمه

Monday, January 23, 2006

میمون

Charles Darwin as an ape, 1871

Dimitri Moskin

ترجمه: محسن رسول اف

به زبان آوردن واژه « میمون » خود به خود لبخند برلب ما می آورد . جد بزرگ ما ! واجد ویژگی های کمیکی است که هیچ یک از ما دلش نمی خواهد آن ها را در خودش ببیند : ورجه وُرجه کردن ، شیرین کاری ، ریشخند کردن ، نخوت ، بازیگوشی ، دله دزدی ، شکمبارگی و ... . میمون در تاریخ هستی ، قربانی اشتباهی است که برخلاف انسان در انتخاب راه خود به سمت تکامل مرتکب شده است . داروین همه کوشش خود را صرف اثبات ادعایش راجع به مثنشاء پیدایش انسان کرد اما به زودی به هدفی برای کاریکاتوریست ها مبدل شد زیرا در واقع نه مردم حاضر می شدند میمون ها را به عنوان جد خود بپذیرند و نه دانشمندانی که نظریه او را پوچ می خواندند . به همین خاطر در سال 1908 و در پنجاه سالگی نظریه داروین ، کارت پستالی چاپ شد که در آن داروین به همراه یک گوریل مشغول تماشای یک زن هستند و هر دو از دیدن چنین نتیجه باورنکردنی و زیبایی از تکامل تدریجی حیرت زده شده اند


A. Zhitomirsky. A caricature of A. Dallas

در قرون وسطی هم که مردم هیچ اطلاعی از " انتخاب طبیعی " نداشتند، میمون ها نماد خنده بودند و می شد آنها را در قالب اشکال رمزگون و در کنده کاری های کلیسا و تصویرسازی های نسخه های خطی مشاهد کرد . مثلا در یکی از مینیاتورهای آن دوره ، کریستوفر قدیس در هیئت یک میمون عظیم الجثه در حال حمل مسیح نوزاد دیده می شود . در این دوران استفاده از صورتک میمون در مراسم بالماسکه متداول بود . یک نمونه جالب دیگر میمون نماهایی بودند که در هنگام صرف شام سلطنتی در باغ فیلیپ دلیر در پراگ ( 1468 ) با اجرای طرحی از نمایش « دزدی از دوره گرد خواب زده » مهمانان را سرگرم می کردند


E. Shrader.


ظاهراً میمون ها به سبب طبیعت ، نحوه زیست و حس کنجکاوی توأم با حماقتشان به سمبل خنده مبدل شده اند . مردم به آنها در باغ وحش ها می خندند و در کاریکاتورها مسخره شان می کنند. اما این خنده ها معطوف به خود مردم است چنان که در اواخر قرن نوزدهم میلادی پل گوگن با اهدای کاریکاتوری از یک میمون به فرماندار لاکاسکادا در تاهیتی به گونه ای هنرمندانه از معنای دو پهلوی واژه « ماگوت » در زبان محلی که به معنی میمون و نیز گنج است ، سود جسته و به ثروتی اشاره می کند که در دست حکمرانی میمون صفت مثل او ، هدر شده است . بعدتر پیکاسو در سال 1903 در حرکتی خویش نقادگرانه ، خود را به شکل میمون آراست . ژیووتوفسکی شاعر نوپرداز روس ، خلبنیکوف را به شکل یک میمون در مجله اش ترسیم کرد . جی. گرانویل آلبوم خود را با عنوان « صحنه هایی از زندگی همگانی و شخصی » به کمک یک میمون تبلیغ کرد . آ. رامیزوف (نویسنده) به شکل کاملاً غیرمنتظره ای ، در دوران بلشویسم یک تجمع انقلابی را به بوزینه ای سرمست و نفرت انگیز تشبیه کرد

B. Efimov. The Main Thing is.

بنا بر این خیلی عجیب بود اگر میمون ها توسط کاریکاتوریست های سیاسی به کار گرفته نمی شدند . در طول جنگ جهانی دوم ، گوبلز وزیر تبلیغات فاشیست ها و بعدتر امپریالیست ها توسط کاریکاتوریست های اتحاد جماهیر شوروی ، به شکل میمون تصویر می شدند . در واقعیت میمون هایی هم بوده اند که نقاشی می کشیده اند و معروف ترینشان ، اورانگوتانی در باغ وحش وین بود که خرج زندگیش را از طریق فروش نقاشی هایش در می آورد


پا نویس: این مطلب پیشتر در دو ماهنامه ی بین المللی کیهان کاریکاتور نیز به چاپ رسیده است

Sunday, January 22, 2006

جوهر خودکارم


من نمی دانم اثری از گارسیا لورکا را
اما می دانم فلز سرخ، انبار گندم و نام کیدمن بانوی هنرپیشه ی هالیوود را
من نمی دانم خوراکی از اسفناج را
اما می دانم واحد پول ژاپن، جانور تک سلولی و جزیره ای در شمال خلیج گرگان را
من نمی دانم مرکز کشور مالت را
اما می دانم فیلمی از بهروز افخمی با بازی نیکی کریمی، غده ای که تیروکسین ترشح میکند و میم انگلیسی را
من می دانم تله دام است؛ آباده از توابع استان فارس و سالنی نوعی فوتبال
من رمز جدول را اما هنوز نمی دانم و جوهر خودکارم هم دارد انگار تمام میشود

Huh?

Alright I'm going to post in Persian for a month, how about that?

Thursday, January 19, 2006

Sky tower / Tehran


SKY tower, originally uploaded by From-me.

What a place to live in, innit?

(Some of you may know what I'm talking about & some of you may not.) :D

Monday, January 16, 2006

My very small heart

I really do love you baby;
I love you from the bottom of my very small heart
because I'm not King Kong & thus in comparison my heart is very small.
Moostive

Saturday, January 14, 2006

Some Movie Catch Phrases / Scattered!

From "Kiss of Death" or maybe from some other movies or TV programs!!! :D How about that?

-Too much of anything good is a bad thing.
-Don't take medicine if you're not sick.

&

From "Hardley Davidson & Marlboro Man"

-Guns are made to be shot, not thrown.
-Everytime you fire that, it costs 2 bucks, that's 2 bucks per bullet.

Friday, January 13, 2006

Have you?

I have not yet hanged for a crime I didn't commit, have you?

Moostive

Monday, January 09, 2006

Suspenders and crotchless panties

Storm clouds formed around my feet because they smelt and tasted unusually like smooth & creamy philadelphia cheese. Police said there would be no letup in their massive anti-terrorist operation despite the capture of the four men suspected of trying to bomb London's transit system. Unfortunately Asian elephants were beaten by zimmerframes & Harry Potter also ate all the horses & the big scary monster truck fell in love all over again. So anyway I noticed appearing a rather large flying piece of something, which I quickly established as almost regal pace. Incidentally while terrorists washed away all evidence of their activities in UK, they found a bored university student who still felt the need to post on this marvelously fantastical blog, despite having lots of work to avoid. Marxist was not his name. Suddenly Jesus hopped onboard & said this is stupid and a total waste of everybody's bloody time. He didn't know that currently in Portugal bishops are wearing suspenders and crotchless panties with no shame whatsoever!

Moostive / Jan 2006

ps: [MooShot] & my persian blog are also updated!

Friday, January 06, 2006

Barg kebab

This is what I'm craving right now + plain yogurt, fresh basils & a portion of fried rice:

Image hosted by Photobucket.com


I took this shot last summer in Homa hotel in Shiraz using my cell-phone, Nokia 7270.

Sunday, January 01, 2006

Sigh!

My friend has biscuit. I wonder if fish will ever walk. Sigh! I feel like I'm made of glass. Cold, fragile & shattered. Clouds are so beautiful today. Tango apple is my new favourite soda. I'm confused. I don't want to choose. I can't escape. Insomnia burdens me every night. It's wearing me down. Tearing me down. They're staring me down. They keep asking questions. What am I supposed to tell them? What am I supposed to say? Things become harder, Day by day. Everyone's life has a reason, maybe to be famous and help people, maybe to produce a child that will do good or maybe it's just to die. Dad gave me a glass of water. Sarah has bread. What happened to the sandwich house made out of pudding? There's frost on the grass. Don't forget to peer under everything, you never know where money can lie. The truth is she's 2 month pregnant & apparently she's having my baby.

Moostive

ps: check http://www.cagle.com/news/HolocaustMyth/main.asp & http://moosville.com out!